دانلود ترتیل قرآن کریم همراه با ترجمه گویا فارسی


دانلود ترتیل قرآن کریم همراه با ترجمه گویا فارسی به ترتیب جزء

قرآئت جناب آقای پرهیزگار ، ترجمه گویای جناب آقای فولادوند، قرائت ترجمه توسط جناب آقای هدایت فر

قابل استفاده برای ختم  قرآن ماه مبارک رمضان

 

 

جزء اول قرآن کریم:

 

  دریافت

 

برای دیدن ادامه تلاوت ها می توانید روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید (فلش بالای صفحه سمت چپ)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

نبرد نهایی

شهید سید عباس موسوی (دبیرکل سابق حزب الله لبنان):
 جهاد برای ما در این وضعیت ضروری است باید بجنگی بدون ملاحظه ، بدون حسابگری ، با این فکر که چطور نسلی که بعد از تو است کرامت ، غزت و قدرت را به ارث می برد! می خواهم که فرزندانم و فرزندان امت اسلامی بدانند که از این نسل چه ارث خواهند برد؟ اما خطر از همین جا شروع می شود! اگر ذلت را بپذیریم و برای فرزندانمان ذلت به ارث بگذاریم سپس از آنها بخواهیم که مسئولیت مواجهه با اسرائیل را بپذیرند این امکان دارد!هرکسی ذلت را از خودش به ارث بگذارد جز ذلت نسیب فرزندانش نخواهد شد.
سید حسن نصر الله (دبیرکل حزب الله لبنان):
جنگ بزرگ منطقه حالا به هر دلیلی رخ خواهد داد و آن روزی خواهد بود که ما همگی در قدس نماز جماعت را خواهیم خواند!




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

جزوه حلقه صالحین

بسم الله الرحمن الرحیم

 این جزوه توسط دوستان پایگاه ایمان مسجد حضرت ولی عصر (عج) برای آموزش در حلقه های صالحین نوجوانان تهیه شده که دوستان می توانند هم نسخه word و هم نسخه pdf جزوه را دانلود و مطالعه و استفاده بفرمایند.








ومن الله توفیق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

طرح ختم قران کریم


بسم الله الرحمن الرحیم 
 
طرح ختم 240 دوره ای قران به گونه طراحی شده ختم قران توسط یک جمع 240 نفره در 240 روز یا به طرق دیگر به صورتی انجام شود که هم یک ختم جمعی در هر روز انجام شود و هم یک ختم فردی توسط هر فرد

ویژگی های طرح:
1-کم بودن صفحات حدود2.5الی 3 صفحه در روز
2-انطباق با علامت گذاری حزب ها قران ها عثمان طه
3-قابلیت تبدیل کاغذ های طرح به یک دفترچه کوچک (با تاکردن آن)
4-فرصت کافی برای تدبر در آیات به خاطر حجم کم 
5-استمرار طرح برای 
6-قابلیت طراحی به صورت ختم دسته جمعی در هر روز 
و..............

*یکی از ایام و مناسبات مناسب جهت طرح از عید قربان تا نیمه شعبان است که 240 روز فاصله است (با نیت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (ع) )
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

حمله ارتش به شیعیان نیجریه و کشته شدن احتمالی حدود1000نفر

عکس دردناک از شیخ زکزاکی پس از بازداشت/ او مجروح و در بیمارستان نظامی است

رهبر شیعیان نیجریه که دو روز گذشته ارتش این کشور به منزل او حمله و صدها هوادار و فدایی او را کشت، اکنون در بیمارستان نظامی ایالت کادوناست.

خبرگزاری فارس: عکس دردناک از شیخ زکزاکی پس از بازداشت/ او مجروح و در بیمارستان نظامی است

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، جدیدترین اخبار رسیده از نیجریه حاکی از این است که «شیخ ابراهیم زکزاکی» رهبر شیعیان این کشور مجروح شده و در بازداشت ارتش این کشور است.

یک منبع بیمارستانی در «بیمارستان نظامی ایالت کادونا» در نیجریه به گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس گفت که «شیخ از ناحیه دست زخمی شده و در بیمارستان تحت کنترل است».

به گفته این منبع که خواست نامش فاش نشود، رهبر شیعیان نیجریه هدف اصابت چهار گلوله قرار گرفته اما اکنون نگرانی از سلامت او وجود ندارد.

انتشار عکسی منسوب به شیخ به هنگام بازداشت

همزمان با این تحولات، تصویری دردناک از شیخ زکزاکی به هنگام بازداشت منتشر شده و به دست گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس رسیده که نشان می‌دهد او مجروح شده است.

 

منابع گروه بین‌الملل فارس در نیجریه گفتند «ما این عکس را صد در صد تأیید نمی‌کنیم اما به احتمال 90 درصد تصویر متعلق به شیخ زکزاکی است».

«نصیر» فعال نیجریایی نیز در واکنش به این تصویر به فارس گفت: من این تصویر را دیدم. سوال اینجاست که چرا مقامات نیجریه چنین عکسی را از شیخ منتشر کردند؟

نصیر پاسخ داد: ما به خوبی می‌دانیم که آنها قصد دارند با این عکس احساسات ما را تحریک کنند تا بتوانند به بهانه آن کارهای شرورانه خود را پیش ببرند. ما تحریک نمی‌شویم و مهم است که آرامش خود را در این برهه سخت حفظ کنیم.

این فعال سیاسی نیجریایی با اشاره به مناسبتهای مذهبی محرم و صفر گفت: ما باید به یاد داشته باشیم که امام حسین علیه السلام نوه رسول خدا چه کرد وقتی باران تیرها بر او باریدن گرفت و بعد سر او را از تن جدا کردند آنگاه با ستورانشان بر پیکر ایشان تاختند و سرش را به نیزه کردند و شهری به شهری دیگر بردند.

نصیر افزود: این عکس نشان می‌دهد که شیخ (زکزاکی) حسینی است و در مسیر درست است. وقتی این تصویر او را دیدم علاقه‌ام به او بیش از پیش شد.

همسر شیخ زکزاکی زنده است/ احتمالا 1000 نفر کشته شده‌اند

دکتر «نصیبه ابراهیم زکزاکی» دختر شیخ ابراهیم زکزاکی در گفت‌وگویی تلویزیونی اعلام کرد که پدر و مادرش زخمی شده‌اند. او به «پرس‌تی‌وی» گفته است که ارتش خانه را محاصره کرده و به تمامی افرادی که در آنجا بوده‌اند شلیک کرده است.

زینت ابراهیم همسر شیخ ابراهیم زکزاکی

 

به گفته او ارتش درهای ورودی را آتش زده و تخریب کرده و وارد خانه شده است و علاوه بر آن به حسینیه «بقیة الله» که برخی مراسم‌های مذهبی شیعیان در آنجا برگزار می‌شود نیز حمله کرده است.

نصیبه در پاسخ به این سوال که چند نفر کشته شده‌اند، می‌گوید: شنیده‌ام 450 نفر کشته شده‌اند. در همین حال به من گفته‌اند که فقط 300 جنازه در بیمارستان است و حدس می‌زنند که مجموع کشته‌ها 1000 نفر باشد.

انتشار اطلاعات دروغ و تحریک‌آمیز از مقامات نیجریه علیه شیعیان این کشور

منابع نیجریایی می‌گویند که مقامات این کشور اخیرا در نامه‌ای به نیروهای پلیس، هشدار داده‌اند که مسلمانان شیعه قصد دارند با سلاح به آنان حمله کنند.

هارون بیناوی به فارس گفت: با خبر شدیم مقامات نیجریه نامه‌ای به اداره کل پلیس فرستاده‌اند مبنی بر اینکه مسلمانان شیعه قصد دارند به آنان حمله مسلحانه کنند. این دروغی دیگر است برای مخدوش کردن چهره پیروان مذهب شیعی .

بیناوی افزود: مسلمانان شیعه در نیجریه مسالمت‌جو هستند و با صلح به کار خود ادامه می‌دهند. اینکه نزاعی مسلحانه را بر نیجریایی‌هایی که عملا در رنج هستند، تحمیل شود، اصلا پذیرفتنی نیست.

او از دولت نیجریه خواست که به شیخ زکزاکی که میلون‌ها نفر در نیجریه، نیجر، چاد، کامرون، مالی، سنگان، غنا و دیگر کشورهای آفریقایی پیرو دارد، احترام بگذارد.

لینک خبر:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940924000385

جزئیاتی از زندگی رهبر شیعیان نیجریه



مهر/ خبر دستگیری شیخ « ابراهیم زکزاکی» رهبر شیعیان نیجریه و شهادت همسر، فرزند و معاونش در حمله ارتش این کشور از مهم ترین اخبار جهان اسلام است. اما شیخ زکزاکی چه کسی است؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم، بعد از شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان، این بار نوبت شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه بود که دستگیر شود تا شیعیان این کشور نیز هر لحظه منتظر خبر شهادت رهبرشان باشند تا همچنان به شهادت رساندن مظلومانه شیعیان دردناک ترین خبر این روزهای جهان اسلام باشد.

وقتی شیعیان نیجریه ای «خمینیون» نام گرفتند
نیجریه کشوری است که شیعیانش یا تازه مسلمان هستند و یا به تازگی وارد مذهب تشیع شده اند. شیعیانی که روز به روز در حال افزایش هستند و شیوخ وهابی هر روز بیشتر از قبل عصبانی می کنند. شیخ زکزاکی از مریدان پیروان امام خمینی (ره) است که خودش بعدها به خاطر عشق و علاقه به بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران شیعه شد و بعدها توانست میلیون ها نفر از هموطنانش را شیعه کند. لذا برهمین اساس شیعیان نیجریه ای با نام « خمینیون» نیز به شهرت رسیدند.

علاقه این عالم شیعی به رهبران جمهوری اسلامی ایران به حدی است که به گفته نزدیکانش عکس مقام معظم رهبری را در داخل اتاقش قرار داده است و همواره پیگیر اخبار و حوادث جمهوری اسلامی است. شیخ زکزاکی از مخالفان سرسخت آمریکا و از مدافعان جدی مردم فلسطین است. شهریورماه امسال نیز بزرگداشت این عالم ربانی به عنوان رهبرشیعیان نیجریه و معاون اتحادیه بین المللی سازمانهای غیردولتی حامی فلسطین با حضور فعالان این حوزه در محل دفتر جمعیت دفاع از ملت فلسطین برگزار شد.

تغییرات دیدگاه بعد از سفر به ایران
بعد از انقلاب اسلامی ایران و ایجاد حکومت اسلامی به رهبری امام راحل شیخ زکزاکی که همواره خواهان تشکیل یک حکومت اسلامی در کشورش بوده به ایران سفر می کند. سفری که دیدگاهش را به اسلامی و حکومت اسلامی تغییر می دهد او در این باره می گوید: « قبل از آمدن به ایران، به عنوان یک مسلمان به فعّالیت‌هایی مشغول بودم و آرزو داشتم کشور اسلامی داشته باشیم و بتوانیم کنترل کشور خود را به دست بگیریم؛ چون حکومت ما کمونیستی بود؛ امّا بعد از اینکه از ایران دیدن کردم، تمام دیدگاه‌هایم تغییر کرد. ما به یک الگوی ایرانی و تعلیمات امام خمینی(ره) احتیاج داشتیم. خُب الحمدالله در دهه هشتاد جنبش اسلامی در نیجریّه آغاز شد. این جنبش از انجمن اسلامی سوره جدا شده بود و آنها وظیفه داشتند انجمن را به سوی جهان اسلام سوق دهند.

ما در این انجمن در مورد شیعه یا سنّی صحبت نمی‌کردیم. ما می‌گفتیم که هر دو مسلمان هستیم؛ امّا در اواخر دهه هشتاد، یعنی 1987 ـ 1990 م. حکومت و برخی افراد حمله به ما را شروع کردند و گفتند: شما شیعه هستید. خوب ما نمی‌توانستیم بگوییم که شیعه نیستیم. می‌گفتند شما شیعه هستید و معتقدید اسلام شما با اسلام ما فرق می‌کند. ما همه مسلمانان را یکی می‌دانیم؛ ولی شما می‌گویید متفاوت هستید. هر چند ما تلاش کردیم به آنها بقبولانیم که ما شیعه هستیم و شما سنّی، ولی در عین حال هر دو مسلمان هستیم و اسلام را قبول داریم، ولی آنها حرف ما را قبول نمی‌کردند و کماکان اصرار داشتند که ما افراد متفاوتی هستیم.»

شهادت تمام اعضای خانواده
قدم گذاشتن در راه تبلیغ تشیع، برای شیخ زکزاکی هیچ گاه آسان نبوده است. با بیشتر شدن شمار شیعیان نیجری، فشارها بر شیعیان بیشتر شد و فعالیت های ضد شیعی نیز توسظ صهیونیست ها و وهابیون قوت گرفت. از این رو روز قدس سال گذشته که شیعیان و اهل تسنن زیادی در این کشور به پیروی از خط امام خمینی و دعوت شیخ زکزاکی نسبت به جنایان رژیم صهیونیستی وارد خیابان ها شدند و شعار های ضد صهیونیستی سردادند با برخورد شدید ارتش این کشور مواجه شدند که موجب درگیری های سنگینی بین ارتش و مسلمانان شد. در نهایت در جریان این حملات سه تن از فرزندان این عالم بزرگ و پیرو حضرت امام راحل که در این راهیپمایی شرکت داشتند؛ به شهادت رسیدند. بامداد یکشنبه 22 آذرماه نیز ارتش نیجریه با هجوم به محل های حضور شیعیان نیز ده ها تن از اعضای ارشد جنبش اسلامی نیجریه را به شهادت رسید.

در آخرین حمله ارتش این کشور به شیعیان شیخ ابراهیم زکزاکی دستگیر و معاون، همسر و تنها پسرش نیز به شهادت رسیدند و هنوز اخبار دقیقی از وضعیت این عالم بزرگ و شیعی که به نصرالله نیجریه نیز شهرت دارد در دسترس نیست.
منبع:http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=2332902

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

کل یوم عاشورا

                                                                بسم الله الرحمن الرحیم

" قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ کَافِرَةٌ "
قطعاً در برخورد میان دو گروه ، برای شما نشانه ای [ و درس عبرتی ] بود. گروهی در راه خدا می جنگیدند ، و دیگر [ گروه ] کافر بودند.(1)

شکر خدایی را که مارا هدایت و حجت را بر ما با فرستادن رسولی از جنس خودمان تمام کرد.
شناخت واقعه عظیم کربلا از چند جهت دارای اهمیت است.از یک طرف باید با آگاهی از ضمینه های به وجود آمدن این واقعه از تکرار چنین مصیبت بزرگی جلوگیری شود و از طرف دیگر غیبت امام عصر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء نشان از این دارد که مشکلاتی که آن زمان جامعه اسلامی را از حضور و استفاده کامل از وجود امام معصوم محروم کرد امروز هم در جوامع اسلامی پابرجاست.لذا بررسی تحلیلی و تاریخی کربلا پلی خواهد بود که آگاهی بخشی آن ضمینه های ظهور بزرگترین منجی بشریت را هموار خواهد کرد.واین اتفاقی است که قطعا خواهد افتاد.

                                                                                                                                                                                      إنهم یرونه بعیداً و نراه قریباً(2)

برگ اول:

خطاب به استاندار مدینه
بامرگ معاویه در نیمه ماه رجب شصتم هجری یزید پسر وی به خلافت رسید و طی نامه ای به ولید بن عتبه استاندار مدینه ضمن ابقای وی در بیعت گرفتن از سه شخصیت معروف که در زمان معاویه حاظر به بیعت با یزید نشده بودند تاکید نمود و گفت:در بیعت گرفتن از حسین و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر شدت عمل بخرج بده و در این مورد هیچ رخصت و فرصتی به انها مده.
ولید با رسیدن نامه در اول شب مروان بن حکم استاندار سابق معاویه را خواست و با وی در رابطه با نامه یزید مشورت کرد و او هم پیشنهاد داد: قبل از پخش شدن خبر مرگ معاویه این چند نفر را به مجلس خود فراخوانده و از آنان برای یزید بیعت بگیر.
ولید هم بی درنگ مامور فرستاد تا این سه نفر را برای طرح یک موضوع حساس و مهم نزد وی بخوانند. هنگامی که پیک ولید پیغام او را به امام علیه السلام و ابن زبیر ابلاغ نمود آن دو با هم در مسجد پیامبر صل الله علیه و آله نشسته و به گفتگو مشغول بودند. ابن زبیر از این دعوت بی موقع و شبانه به هراس افتاد ولی امام علیه السلام قبل از ملاقات با ولید موضوع را به ابن زبیر توضیح داد و چنین فرمود: به نظر من طاغوت بنی امیه(معاویه) به هلاکت رسیده و منظور از این دعوت بیعت گرفتن برای پسر او است و بنا به نقلی امام علیه السلام در تایید نظر خویش اضافه نمود: زیرا من در خواب دیدم که شعله های آتش از خانه معاویه بلند است و منبرش سرنگون شده. آنگاه امام علیه السلام با درک صحیح از هدف این دعوت به سی نفر از یاران و نزدیک ترین افراد خاندانش دستور داد که مسلح گردند و به همراه آن حضرت حرکت نمایند و در بیرون مجلس آماده باشند تا در صورت لزوم از آن حضرت دفاع کنند.
همان طور که امام پیش بینی می کردند ولید در ضمن دادن خبرمرگ معاویه به آن حضرت موضوع بیعت با یزید را هم طرح کرد. امام با هوشمندی در پاسخ وی فرمود: شخصیتی مثل من نباید مخفیانه بیعت کند و تو نیز نباید به چنین بیعتی راضی باشی و چون همه مردم مدینه، مرا برای تجدید بیعت دعوت می کنی ما نیز در صورت تصمیم در آن مجلس و به همراه و هماهنگ با سایر مسلمانان بیعت می کنیم.(یعنی این بیعت نه برای رضای خدا،بلکه برای جلب توجه مردم است که در صورت وقوع باید علنی باشد نه مخفیانه)
ولید گفتار امام را پذیرفت و در بیعت گرفتن در آن موقع شب اصرار نورزید ولی وقتی که امام علیه السلام خواست از مجلس خارج شود مروان که در مجلس حضور داشت با ایما و اشاره به ولید فهماند که اگر نتوانی در این موقع و خلوت از حسین بن علی بیعت بگیری دیگر نخواهی توانست او را به بیعت واداری، مگر خون زیادی بر زمین بریزد. پس چه بهتر که او را در این مجلس نگه داری تا بیعت کند یا طبق دستور یزید گردنش رابزنی.
امام علیه السلام بعد از سخن مروان او را مخاطب قرار داد و چنین فرمودند: پسر زرقا(نام مادر بزرگ مروان که از زنان بدنام دوران خویش بود)تو مرا می کشی یا ولید؟دروغ می گویی و گناه می کنی.
آنگاه خود ولید را مخاطب قرار دادند و فرمودند: ای امیر! ماییم خاندان نبوت و معدن رسالت، خاندان ما محل آمد و شد فرشتگان است و محل نزول رحمت خدا هستند. خدا اسلام را از خاندان ما شروع و افتتاح کرد و تا آخر نیز همگام با خاندان ما به پیش خواهد برد. اما یزید این مردی که تو از من توقع بیعت با اورا داری ،مردی است شراب خوار که دستش به خون افراد بی گناه آلوده شده، شخصی است که حریم دستور های الهی را درهم می شکند و آشکارا مرتکب فسق و فجور می شود. آیا رواست شخصی همچون من با آن سوابق درخشان و اصالت خانوادگی، باچنین مرد فاسدی بیعت کند و باید در این زمینه شما و ما، آینده را در نظر بگیریم و خواهید دید کدام یک از ما سزاوار و لایق خلافت و رهبری امت اسلامی و شایسته بیعت با مردم است.
با سروصدای که در مجلس ولید پدید آمد و سخن درشتی که امام علیه السلام به مروان گفت همراهان امام احساس خطر کردند و گروهی از آنان وارد مجلس شدند و پس از این گفتگو امید ولید به بیعت با امام علیه السلام وهرگونه سازش وی به یاس تبدیل شد. و امام علیه السلام مجلس را ترک نمودند.
تحلیل تاریخی:

امام در این گفتار انگیزه قیام و خط سیر آینده اش را روشن می سازد و این خط سیر را هنگامی بیان می کنند که هنوز از دعوت اهل کوفه و پیشنهاد بیعت از سوی آنان خبری نبود خلاصه گرچه به صورت ظاهر عوامل و انگیزه های زیادی در شکل گرفتن قیام و شهادت امام علیه اسلام وجود داشت ولی علت اصلی در این قیام در هم شکستن قدرتی بود که بدون داشتن صلاحیت می خواست مقدرات مسلمانان را به دست بگیرد و در نتیجه ظلم و فساد را ترویج کند. امت اسلامی را به انحراف بکشاند و در صورت نبودن مانع ، هدف خاندان ابوسفیان را در مبارزه با اسلام و قران منافقانه در قالب خلافت اسلامی پیاده کند. این مبارزه گاهی نیز در سخنان امام علیه السلام به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر گردیده.

 

 

تحلیل امروزی:

فَتَرَی الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشی‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ .....مائده52

(.ابن زبیر از مواجهه با ولید در آن موقع شب به شدت هراسان شد.)

همان طور که در اولین برخورد ابن زبیر می بینیم یکی از ویژگی های جریان نفاق ترس و دلهره آنان در مواجه با مشرکین و طاغوت است

ابن زبیر در زمان معاویه هم به گواه تاریخ جزو منتقدین حکومت بوده 1ولی همراهی ابن زبیرها با رهبر جامعه اسلامی برای انقلاب از روی اخلاص نیست بلکه به خاطر منافع شخصی خود شان است2.

هر جا که کار سخت شود و دشمن فشار وارد کند اینان اولین کسانی هستند که دم از تسلیم در برابر آمریکا می زنند3.ابن زبیر های تاریخ افراد سرمایه دار و منفعت طلبی هستند که همراهی آنها هم تا وقتی است که نظام اسلامی مقتدر است لذا همین که شرایط را کمی محیا ببینند دست به قیام و ایجاد فتنه .............در اجتماع می زنند مثل کاری که پدر او(زبیر) در جمل کرد

آنها تا وقتی درون حکومت اسلامی هستند اشخاصی مصلحت اندیش و ترسو و به قول ما اهل مذاکره و سازش هستند .

ولی وقتی آمریکا تهدیدی بکند مثل برخی رجال ما به ولی پیشنهاد سازش با کفار می دهند و حاضرنددر این راه حتی  از همه آرمان ها هم دست بردارند(برعکس آن جریان اصیل و واقعی همراه با امام است که در هنگام فشار وسختی می گوید:

 والله ان قطعتموا یمنی انّی احامی عبدا ان دینی).*

 

َ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ......مائده53

زبیری ها تا وقتی  درون جامعه اسلامی باشند از همه دو آتیشه تر هستند و در کلام دو ویژگی دارند:

1-حرف هایشان پایه و اساسی ندارد(موافق آرمان های انقلاب و امام نیست)و از حربه هایی مثل قسم خوردن ، خاطره تعریف کردن ، خواب دیدن ، وعده دادن و ...استفاده می کنند.(مثل ادعای بیعت با امام توسط ابن زبیر در مکه4)

2-دومین ویژگی که در متن نیامده این است که منافقین همواره درصدد  تخریب و بی ارزش کردن حرف ولی هستند مثلا در زمان پیغمبر تبلیغ می کردند که پیامبر هم یک انسان عادی است (حتی کاربه جایی می کشد که عده ای وقتی پیامبر (ص)صحبت می کردند از حضرت می پرسیدند این حرف و فرمان مال تو است یا خدا گفته؟در صورتی که پیامبر فرموده بودند که از دهان من جز حق خارج نمی شود5).لذا مدام می گویند رهبری که معصوم نیست یا خود رهبری گفته از بنده انتقاد کنید. خلاصه ؛هر حرف دیگری که جایگاه سخن رهبری را در جامعه پایین بیارود.( این سست کردن و عادی نشان دادان حرف ولی به خاطر آن است که خودشان رسوا نشوند)

ان شاءالله ادامه دارد....



الیس الصبح بقریب؟

 

 

1-ال عمران ایه 13

2-معارج 6 و7

یاعلی التماس دعا

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

ارتباط با امام عصر(عج)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟

جایگاه زن در اسلام

شخصیت یا ابتذال؟


جایگاه زن در اسلام

برای فهم این مطلب بازهم این کربلاست که نور می شود تا تاریکی ها محکوم به فنا شوند.آن روزی که مصلحت اندییشان دور امام بزرگوار مان جمع می شدند ، تقریبا به‏ اتفاق آراء به ایشان می‏گفتند آقا ! رفتن خودتان خطرناک است و مصلحت‏ نیست یعنی جانتان در خطر است ، تا چه رسد که بخواهید اهل بیتتان را هم‏ با خودتان ببرید . اباعبدالله جواب داد نه ، من باید آنها را ببرم . به‏ آنها جوابی می‏ داد که دیگر نتوانند در این زمینه حرف بزنند . به این‏ ترتیب که جنبه معنوی مطلب را بیان می ‏کرد ، که مکرر شنیده‏اید که ایشان‏ استناد کردند و به رؤیایی که البته در حکم یک وحی قاطع است . فرمود : در عالم رؤیا جدم به من فرموده است : « ان الله شاء ان یراک قتیلا (1)» گفتند پس اگر این طور است ، چرا اهل بیت و بچه‏ ها را همراهتان می‏برید ؟ پاسخ دادند این راهم جدم فرمود : « ان الله شاء ان یرهن سبایا » (1)  مقصود این است که خدا که این چنین دستوری داده‏ است ، این طور می‏خواهد یعنی رضای حق در این است . خدا خواسته است تو شهید باشی ، جدم به من گفته است که رضای خدا در شهادت توست . جدم به‏ من گفته است که خدا خواسته است اینها اسیر باشند ، یعنی اسارت اینها رضای حق است ، مصلحت است و رضای حق همیشه در مصلحت است و مصلحت‏ یعنی آن جهت کمال فرد و بشریت بر خلاف آنچه ویل دورانت و برخی فلاسفه غرب می گویند و اعتقاد به ازادی جنسی دارند اسلام چنین نیست.نتیجه آنچه که اسلام درمورد زن می‏خواهد ، شخصیت است و گرانبها بودن‌.در پرتو‌ همین شخصیت و گرانبهائی ، عفاف در جامعه مستقر می‏شود ، روانها سالم باقی می‏مانند، کانونهای خانوادگی در جامعه سالم می‏مانند ، و رشید از کار در می‏آید . گرانبها بودن زن به این است که بین او و مرد در حدودی که اسلام مشخص‏ کرده ، حریم باشد ، یعنی اسلام اجازه نمی‏دهد که جز کانون خانوادگی ، یعنی صحنه اجتماع ، صحنه بهره برداری و التذاذ جنسی مرد از زن باشد چه به صورت نگاه کردن به بدن و اندامش ، چه به صورت لمس کردن بدنش ، چه به‏ صورت استشمام عطر زنانه‏اش و یا شنیدن صدای پایش که اگر به اصطلاح به‏ صورت مهیج باشد ، اسلام اجازه نمی‏دهد . ولی اگر گوئیم علم ، اختیار و اراده ، ایمان و عبادت و هنر و خلاقیت چطور ؟ می‏گوید بسیار خوب ، مثل مرد . چیزهایی را شارع حرام کرده که به زن مربوط است ، آنچه را که حرام نکرده ، بر هیچکدام حرام نکرده است . اسلام برای‏ زن ، شخصیت می‏خواهد ، نه ابتذال.

قرآن کریم مثل اینکه عنایت خاص دارد که همین طور که صدیقین و قدیسین تاریخ را بیان می‏کند ، صدیقات و قدیسات تاریخ را هم بیان بکند  قرآن به داستان مریم که می‏رسد ، بیداد می‏کند . پیغمبران در مقابل این زن می‏ آیند زانو می‏زنند . زکریا وقتی می‏آید مریم را می‏بیند در حالتی می‏بیند که مریم با نعمتهایی به سر می‏برد که در تمام آن سرزمین وجود ندارد. تعجب می‏کند . قرآن می‏گوید در حالی که مریم در محراب عبادت بود ، فرشتگان الهی با این زن سخن می‏گفتند : « اذ قالت الملائکه یا مریم ان‏الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مریم وجیها فی الدنیا و الاخره و من المقربین »(2) ملائکه مستقیما با خودش صحبت می‏کردند . مریم‏ مبعوث نبوده و این را قرآن درست نمی‏داند که یک زن را بفرستد توی زن و مرد . مریم ، برخلاف شانس مبعو ث نبود ولی از بسیاری از مبعوثها عالیمقامتر بود . بدون شک و شبهه ، مریم غیر مبعوث از خود زکریا که‏ مبعوث بوده عالیمقامتر و والامقامتر بود.

قرآن راجع به حضرت صدیقه طاهره می‏فرماید : « انا اعطیناک » « الکوثر »(3) دیگر کلمه‏ای بالاتر از کوثر نیست . در دنیائی که زن را شر مطلق ، و عنصر فریب و گناه می‏دانستند ، قرآن می‏گوید نه تنها خیر است‏ بلکه کوثر است ، یعنی خیر وسیع ، یک دنیا خیر . می‏آئیم در متن تاریخ‏ اسلام.از‌همان‌روز‌‌اول‌ دو‌نفر‌مسلمان‌ می‏شوند : علی و خدیجه که ایندو نقش مؤثری در ساختن تاریخ اسلام دارند اگر به تاریخ اسلام نگاه بکنید می‏بینید که تاریخ اسلام یک تاریخ مذکر مؤنث است ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش . پیغمبر صلی الله‏ علیه و آله وسلم یاران مذکری دارد و یاران مؤنثی ، هم راوی زن دارد و هم‏ راوی مرد که در کتبی که در هزار سال پیش نوشته شده است ، شاید اسم همه آنها هست و ما روایات زیادی داریم که راوی آنها زن بوده است. کتابی است که به نام بلاغات النساء یعنی خطبه‏ها و خطابه‏های بلیغی که‏ توسط زنها ایراد شده است . این کتاب از . . . بغدادی است که در حدود سال 250 هجری یعنی در زمان امام عسکری علیه السلام می‏زیسته است ( چنانکه‏ می‏دانید حضرت امام عسکری علیه السلام در سنه 260 وفات کردند ) . از جمله‏ خطبه‏هایی که بغدادی در کتابش ذکر کرده است ، خطبه حضرت زینب در مسجد یزید و خطبه ایشان در مجلس ابن زیاد و خطبه حضرت زهرا علیه السلام در اوائل خلافت ابوبکر است . در این ضریح جدیدی که اخیرا برای حضرت معصومه ساخته‏اند ، روایتی را انتخاب کرده‏اند که راویها همه زن هستند تا می‏رسد به پیغمبر اکرم . در ضمن ، اسم همه آنها فاطمه است ( حدود چهل فاطمه ) . روایت کرده فاطمه‏ دختر . . . از فاطمه دختر . . . تا می‏رسد به فاطمه دختر موسی بن جعفر . بعد ادامه پیدا می‏کند تا فاطمه دختر حسین بن علی بن ابیطالب و در آخر می‏رسد به فاطمه دختر پیغمبر . یعنی شرکت اینها اینقدر رایج بوده ، ولی‏ هیچوقت اختلاط نبوده . بسیاری از راویان بودند که می‏آمدند روایت حدیث‏ می‏کردند . زنها می‏آمدند استماع می‏کردند . اما زنها در کناری می‏نشستند و مردها در کناری . مردها در اطاقی بودند و زنها در اطاقی . دیگر نمی‏آمدند صندلی بگذارند که یک مرد بنشیند و یک زن ، زن مینی ژوب بپوشد(دوره شهید مطهری که این سخنان از ایسان است چنین بوده) و تا بالای رانش پیدا باشد که بله ، خانم می‏خواهند تحصیل علم بکنند . این ، معلوم است که ظاهرش یک چیز است و باطنش چیز دیگر . اسلام می‏گوید علم‏ ، امانه شهوترانی ، نه مسخره بازی ، نه حقه بازی ، می‏گوید شخصیت . حضرت زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام بعد از ازدواجشان‏ می‏خواستند کارهای خانه را بین یکدیگر تقسیم کنند ، ولی دوست داشتند که‏ پیغمبر در این کار دخالت بکند چون لذت می‏بردند . به ایشان گفتند : یا رسول الله ! دلمان می‏خواهد ب گوئید که در این خانه چه کارهایی را علی‏ بکند و چه کارهایی را فاطمه ؟ پیغمبر کارهای بیرون را به علی واگذار کرد و کارهای درون خانه را به فاطمه . فاطمه می‏گوید نمی‏دانید چقدر خوشحال شدم‏ که پدرم کار بیرون را از دوش من برداشت . زن عالم یعنی این ، زنی که‏ حرص نداشته باشد ، این طور است . ولی ببینید شخصیت همین زهرای اینچنین چگونه است ؟ رشد استعدادهایش‏ چگونه است ، علمش چگونه است ، اراده‏اش چگونه است ، خطابه و لاغتش‏ چگونه است ؟ زهرا علیه السلام در جوانی از دنیا رفته است و از بس در آن‏ زمان دشمنانشان زیاد بودند ، از آثار ایشان کم مانده است . ولی‏ خوشبختانه یک خطابه مفصل بسیار طولانی ( در حدود یک ساعت ) از ایشان در سن هجده سالگی ( حداکثر گفته‏اند بیست و هفت سالگی ) باقی مانده که این‏ را تنها شیعه روایت نمی‏کند ، عرض کردم بغدادی در قرن سوم این خطابه را نقل کرده است . همین یک خطابه کافی است که نشان بدهد زن مسلمان در عین‏ اینکه حریم خودش را با مرد حفظ می‏کند و خودش را به اصطلاح برای ارائه به‏ مردان درست نمی‏کند ، معلوماتش چقدر است ؟ ورود در اجتماع تاچه حد است . خطبه حضرت زهرا علیه السلام ، توحید دارد در سطح توحید نهج البلاغه ، یعنی در سطحی که دست فلاسفه به آن نمی‏رسد . وقتی که درباره ذات حق و صفات حق صحبت می‏کند ، گویی در سطح بزرگترین فیلسوفان جهان است . از بوعلی سینا ساخته نیست که این طور خطبه بخواند . یکدفعه وارد در فلسفه‏ احکام می‏شود ، خدا نماز را برای این واجب کرد ، روزه را برای این واجب‏ کرد ، حج را برای این واجب کرد ، امر به معروف و نهی از منکر را برای‏ این واجب کرد ، زکات را برای این واجب کرد و . . . بعد شروع می‏کند به‏ ارزیابی قوم عرب قبل از اسلام و تحولی که اسلام در این قوم به وجود آورد که شما مردم عرب چنین و چنان بودید . وضع زندگی مادی و معنوی آنها قبل‏ از اسلام را بررسی می‏کند و آنچه را که به وسیله پیغمبر از نظر زندگی مادی‏ و معنوی به آنها ارزانی شده بود گوشزد می‏نماید . بعد در مقام استدلال و محاجه برمی‏آید . او در مسجد مدینه در حضور هزاران نفر است ، اما نمی‏رود بالای منبر که العیاذ بالله خود نمایی بکند . سنت پیغمبر این بوده که‏ زنها جدا می‏نشستند و مردها جدا ، و پرده‏ای بلند میان آنها کشیده می‏شد . زهرای اطهر از پشت پرده تمام سخنان خودش را گفت و زن و مرد مجلس را منقلب کرد . این معنای آن است که ذکر کردیم ، هم شخصیت دارد و هم‏ عفاف ، هم پاکی دارد و هم حریم ، هیچوقت خودش را جلوی چشمهای گرسنه‏ مردان قرار نمی‏دهد ، اما یک موجود دست و پا چلفتی هم نیست که چیزی‏ سرش نشود و ازهیچ چیز خبر نداشته باشد . تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر مؤنث است . حادثه‏ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند ، ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش . معجزه اسلام اینهاست ، می‏خواهد دنیای امروز بپذیرد ، می‏خواهد به جهنم‏ نپذیرد ، آینده خواهد پذیرفت . اباعبدالله اهل بیت خودش را حرکت می‏دهد برای اینکه در این تاریخ‏ عظیم ، رسالتی را انجام دهند ، برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این‏ تاریخ عظیم داشته باشند با قافله سالاری زینب ، بدون آنکه از مدار خودشان‏ خارج بشوند . از عصر عاشورا ، زینب تجلی می‏کند . از آن به بعد به او واگذار شده بود . رئیس قافله اوست ، چون یگانه مرد ، زین العابدین سلام الله علیه است‏ که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستاری دارد تا آنجا که‏ دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد که از جنس ذکور اولاد حسین هیچکس نباید باقی بماند ، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین را بکشند ولی بعد خودشان گفتند انه لما به (4) این خودش دارد می‏میرد . و این هم خودش‏ یک حکمت و مصلحت خدائی بود که حضرت امام زین العابدین بدین وسیله‏ زنده بماند و نسل مقدس حسین بن علی باقی بماند . یکی از کارهای زینب ، پرستاری امام زین العابدین است در عصر روز یازدهم ، اسراء را آوردند و سوار کردند بر مرکبهایی ( شتر

یا قاطر یا هر دو ) که پالانهای چوبین داشتند و مقید بودند که اسراء ، پارچه‏ای روی پالانها نگذارند برای اینکه زجر بکشند . بعد اهل بیت خواهشی‏ کردند که پذیرفته شد . آن خواهش این بود : قلن بحق الله الا مامررتم بنا علی مصرع الحسین (5) گفتند شما را به خدا حالا که ما را از اینجا می‏برید ، ما را از قتلگاه حسین عبور بدهید برای اینکه می‏خواهیم برای آخرین بار با عزیزان خودمان خداحافظی کرده باشیم . در میان اسراء تنها امام زین‏ العابدین بودند که به علت بیماری پاهای مبارکشان را زیر شکم مرکب بسته‏ بودند ، دیگران روی مرکب آزاد بودند . وقتی که به قتلگاه رسیدند ، همه‏ بی‏اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند . زینب سلام الله‏ علیها خودش را می‏رساند به بدن مقدس اباعبدالله ، آن را به یک وضعی‏می ‏بیند که تا آن وقت ندیده بود ، بدنی می‏بیند بی سر و بی‏لباس . با این‏ بدن معاشقه می‏کند و سخن می‏گوید « بابی المهموم حتی قضی ، بابی العطشان‏ حتی مضی » (6) آنچنان دلسوز ناله کرد که فابکت و الله کل عدو و صدیق (7) یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه در آمدند. مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت . ولی درعین حال از وظایف خودش غافل نیست . پرستاری زین العابدین به عهده‏ اوست ، نگاه کرد به زین العابدین دید حضرت که چشمش افتاده به این وضع‏ آنچنان ناراحت است کانه می‏خواهد قالب تهی کند ، فورا بدن اباعبدالله‏ را گذاشت آمد سراغ زین العابدین ، یابن اخی ! پسر برادر ! چرا ترا در حالی می‏بینم که می‏خواهد روح تو از بدنت پرواز بکند ؟ عمه جان ! چطور می‏توانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینیم و ناراحت نباشم . زینب در همین‏ شرایط شروع می‏کند به تسلیت خاطر دادن به زین العابدین . ام ایمن زن بسیار مجلله‏ای است که ظاهرا کنیز خدیجه بوده و بعدا آزاد شده و سپس در خانه پیغمبر و مورد احترام پیغمبر بوده است . کسی است که‏ از پیغمبر حدیث روایت می‏کند . این پیرزن سالها در خانه پیغمبر بود . روایتی از پیغمبر را برای زینب نقل کرده بود ولی چون روایت خانوادگی‏ بود یعنی مربوط به سرنوشت این خانواده در آینده بود ، زینب یکروز در اواخر عمر علی علیه السلام برای اینکه مطمئن بشود که آنچه ام ایمن گفته‏ صددرصد درست است ، آمد خدمت پدرش ، یا ابا ! من حدیثی اینچنین از ام‏ ایمن شنیده‏ام ، می‏خواهم یکبار هم از شما بشنوم تا ببینم آیا همین طور است ؟ همه را عرض کرد ، پدرش تایید کرد و فرمود درست گفته ام ایمن ، همین طور است . زینب در آن شرایط این حدیث را برای امام زین العابدین روایت می‏کند . در این حدیث آمده است این قضیه فلسفه‏ای دارد مبادا در این شرایط خیال‏ بکنید که حسین کشته شد و از بین رفت . پسر برادر ! از جد ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا که اکنون جسد او را می‏بینی ، بدون اینکه کفنی داشته باشد ، دفن می‏شود و همین‏ جا ، قبر حسین ، مطاف خواهد شد .


بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

آینده را که اینجا کعبه اهل خلوص خواهد بود ، زینب برای امام زین‏ العابدین روایت می‏کند . بعد از ظهر مثل امروزی را که یازدهم بود عمر سعد با لشکریان خودش ماند برای دفن کردن اجساد کثیف افراد خود . ولی بدنهای‏ اصحاب اباعبدالله ، همانطور ماندند . بعد اسراء را حرکت دادند ( مثل‏ امشب که شب دوازدهم است ) ، یکسره از کربلا تا نجف که تقریبا دوازده‏ فرسخ است . ترتیب کار را اینچنین داده بودند که روز دوازدهم ، اسراء را به اصطلاح با طبل و شیپور و با دبدبه به علامت فتح وارد کنند و به خیال‏ خودشان آخرین ضربت را به خاندان پیغمبر بزنند . اینها را حرکت دادند و بردند در حالی که زینب شاید از روز تاسوعا اصلا خواب به چشمش نرفته . سرهای مقدس را قبلا برده بودند . نمی‏دانم چه‏ ساعتی از روز بوده ( تقریبا دو سه ساعت از طلوع آفتاب گذشته ) در حالی‏ که اسراء را وارد کوفه می‏کر دند ، دستور دادند سرهای مقدس را ببرند به‏ استقبال آنها که با یکدیگر بیایند . وضع عجیبی است غیر قابل توصیف . دم‏ دروازه کوفه ( دختر علی ، دختر فاطمه ، اینجا تجلی می‏کند ) این زن باشخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها ، خطابه‏ای می‏خواند . راویان چنین نقل کرده‏اند که‏ در یک موقع خاصی ، زینب موقعیت را تشخیص داد و قداومات دختر علی یک‏اشاره کرد . عبارت تاریخ این است : و قد اومات الی الناس ان اسکتوا فارتدت الانفاس ، و سکنت الاجراس (8) یعنی در آن هیاهو و غلغله که‏ اگر دهل می‏زند صدایش به جایی نمی‏رسید ، گویی نفسها در سینه حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت ، مرکبها هم ایستادند ( آدمها که‏ می‏ایستادند قهرا مرکبها هم می‏ایستادند ) . خطبه‏ای خواند . راوی گفت : و لم ار والله خفره قط انطق منها (9) این " خفره " خیلی ارزش دارد " خفره " یعنی زن باحیا . این زن ، نیامد مثل یک زن بی‏حیا حرف بزند  زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد . در عین حال دشمن می‏گوید : ولم ار والله خفره قط انطق منها یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود .شجاعت علی با حیای زنانگی در هم آمیخته بود . در کوفه که بیست سال پیش علی علیه السلام خلیفه بود و در حدود پنج سال‏ خلافت خود خطابه‏های زیادی خوانده بود ، هنوز در میان مردم خطبه خواندن‏ علی علیه السلام ضرب المثل بود . راوی گفت گویی سخن علی از دهان زینب‏می‏ریزد ، گویی که علی زنده شده و سخن او از دهان زینب می‏ریزد . وقتی‏ حرفهای زینب که مفصل هم نیست ( ده دوازده سطر بیشتر نیست ) تمام شد ، می‏گوید مردم را دیدم که همه ،انگشتانشان را به دهان گرفته و می‏گزیدند . این است نقش زن به شکلی که‏ اسلام می‏خواهد . شخصیت در عین حیا ، عفاف ، عفت ، پاکی و حریم . تاریخ‏ کربلا به این دلیل مذکر مؤنث است که در ساختن آن هم جنس مذکر عامل‏ مؤثری است ولی در مدار خودش ، و هم جنس مؤنث در مدار خودش . این‏ تاریخ به دست این دو جنس ساخته شد . و لا حول و لا قوه الا بالله

مطالب فوق به جز مقدمه تلخیصی از کتباب  حماسه حسینی 1 شهید علامه مطهری از 315 تا 337 بود که علاقه مندان را به این کتاب این شهید بزرگوار ارجاع می دهیم

پاورقی :

1- بحار الانوارج 44 صفحه 364 ، مقتل الحسین مقرم صفحه 195.

2-ال عمران ایه 45

3- سوره کوثر ایه 1

4- بحار الانوار ج 45 ص 61 ، اعلام الوری ص 246 ، ارشاد شیخ مفید ص‏ . 242

5-بحار الانوار ج 45 ص 58 ، اللهوف ص 55 ، و نظیر این عبارت در مقتل‌الحسین مقرم ص 396 و مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 39 آمده است که‏ تماما از حمیدبن مسلم روایت می‏کنند .

7و6- بحار الانوار ج 45 ص 59 ، اللهوف ص 56 ، مقتل الحسین مقرم ص . 396

9و8- بحار الانوار ج 45 ص 108 ، مقتل الحسین مقرم ص 402 ، مقتل‏ الحسین خوارزمی ج 2  40 ، اللهوف ص . 62

                             التماس دعا 

                                                                                                                                                                      ومن الله توفیق


                                           

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ا لیس الصبح بقریب؟